loading...
سینماتوگراف

 

 

محمد رضا ستوده در مطلب طنزی در روزنامه جهان صنعت می نویسد: 

 

فرج الله سلحشور در رابطه با پخش فیلم «خانواده محترم» در خارج از کشور گفت که اگر چهار نفر از اینها را اعدام کنید حساب کار دستشان می‌آید!
تحلیل: قبل از هر چیز باید اشاره کنم که آقای سلحشور از جان چند فقره انسان صحبت می‌کنند!

 

 

بگذریم... باز هم آقای سلحشور درفشانی و گوهرپراکنی کردند و دست نوازشی به سر اهالی سینما کشیدند! این‌بار ایشان اعتقاد دارند برای هدایت کردن سینماگران باید کار فرهنگی انجام داد و آنها را اعدام کرد. فقط مشکل اینجاست که کارهای فرهنگی ایشان کمی درد دارد! در واقع ایشان معتقدند برای هدایت بخشی از سینما باید بخش دیگری را اعدام کرد!
یکی از کسانی که واقعا می‌تواند اوضاع سینما را سر و سامان دهد به‌طور جد آقای سلحشور است. اگر زمام امور سینما را به ایشان بدهند،یک روز از ساعت هشت صبح شروع می‌کنند، یک عده را اعدام می‌کنند، گردن یک عده را می‌زنند، بسیاری را مثله می‌کنند و هر ماه یک تکه از اعضای بدنشان را برای خانواده آنها می‌فرستند. تعدادی را به شهرک سینمایی دفاع مقدس می‌برد و با تانک از روی آنها رد می‌شود، گیس بانوان را می‌برد، دختران جوان بازیگر را زنده به گور می‌کند، خانه سینما را مین‌گذاری می‌کند، جمجه عبدالرضا کاهانی را باز می‌کند تا ببیند در سر او چه می‌گذرد تا بفهمد منظور او از فیلم بیخود و بی‌جهت چیست! اصغر فرهادی را به موشک می‌بندد و به سمت محل برگزاری اسکار پرتاب می‌کند! کمال تبریزی را به «اتاق تمساح‌ها» می‌اندازد تا عبرتی باشد برای مارمولک‌سازهای جوان!
محمدرضا گلزار را داخل کوره آدم‌سوزی شخصی‌اش که در منزل دارد می‌اندازد!
خلاصه تا بعدازظهر با کمک آقای شورجه همه را از بین می‌برند و فقط خودشان دو نفر باقی می‌مانند. سپس از بعد از غروب شروع می‌کنند به تولید آثار فاخر و ارزشی. جشنواره فجر نیز با شرکت همین دو نفر با شکوه هر چه بیشتر
 برگزار می‌شود

 




 (بهمن مفيد ) اين هنرمند پيشكسوت تئاتر و سينماي ايران را چندي پيش  در كنار  ( بهزاد فراهاني )  نويسنده و بازيگر تواناي كشور  و  همينطور  استاد  اخلاق و ادب  سينما  ،  استاد  (جمشيد مشايخي ) ملاقات كردم  و به درخواست استاد ، آنان را براي شركت در مراسمي به منظور حمايت و پيشگيري از سرطان  تا شهرستان بابل همراهي كردم .

 در طول اين همراهي كه افتخار آن نصيب بنده شد ،با هنرمندان پيشكسوت سينما از گذشته و خاطرات آنها ، تا احوالات امروز سينماي ايران گفتيم و شنيديم . در نهايت هر كدام از اين عزيزان با تشويق حضار بروي صحنه رفتند و دقايقي با مردم همكلام شدند .


 جالب ترين قسمت از صحبتهاي بهمن مفيد پس از پرسشي در ارتباط با كم كاريش در تئاتر و سينماي ايران  اين بود كه ، من كم كار نيستم ، بلكه اصلا كار نميكنم چون اجازه كاركردن به من نميدهند . وقتي به آمريكا ميروم مرا  به چشم يك مامور ايراني نگاه ميكنند و وقتي به ايران مي آيم مرا به چشم يك آمريكايي بيگانه. ( آقايون من سياستمدار نيستم ، هنرمندم ) و فقط آرزوي من رفتن دوباره بروي صحنه و بازي جلوي دوربين سينما و تلويزيون است. 


بهزاد فراهاني و استاد مشايخي هم پس از حاظر شدن روي صحنه مطالب بسيار جالبي در ارتباط با فرهنگ و هنر ( ايران زمين ) ايراد كردند كه با تشويق مدعوين همراهي ميشد . مشروح اين برنامه و صحبتهاي شنيدني اين هنرمندان را بزودي در كات دوباره سينما و سينماتوگراف خواهيد ديد...


 

  

سعيد روحي

علی معلم: سینمای ما از چالوس و کندوان آنطرف‌تر نمی‌رود

 

مردم قطعا مشتاق شناخت فرهنگ‌ها و خطه‌های مختلف ايران هستند.اما کبود آثار بومی و روند تولیدات آپارتمانی و کافی شاپی ذائقه آنها را عوض کرده و شاید احساس شود فیلم‌های قوم‌نگاردیگر خریدار ندارند. اما واقعا اگر یک درام پرکشش با شخصیت‌پردازی مناسب در یک منطقه با فرهنگ منحصر به آن خطه ،روایت شود و به لحاظ کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری و غیره غنی باشد باز هم آن اثر سینمایی، تماشاگر نخواهد داشت .

دلیل این که بیشتر فیلم های سینمایی از نظر موضوع و جغرافیا در تهران می گذرند، چیست؟ مشکل بودجه یا دشواری‌های تولید در این شرایط؟


 


سینمای ایران ضعف مالی دارد و به همین دلیل اغلب آثار ساخته شده یا در تهران می‌گذرند یا در فضایی شبیه تهران. در بسیاری از آثار سینمایی ما جغرافیا اساسا هیچ ارزشی ندارد اما در فیلم هایی نیز جغرافیا و لوکیشن ها به لحاظ محتوایی و ساختاری در فیلم هویت دارند. بی شک اثری که همه اجزای آن با یکدیگر سنخیت دارند و در راستای یک هدف کار می‌کنند می‌تواند تاثیرگذارتر باشد.


 


سینما هیچ وقت پرداختن به موضوع اقوام و اقلیم‌های مختلف را به صورت جدی دنبال نکرده است.این کم کاری از سوی مدیریت سینما بوده یا بی‌میلی فیلمسازان به روایت داستان‌ها و موقعیت‌های بومی؟

 


متاسفانه از سوی هر دو. اغلب فیلمسازان و مدیران سینمایی بعد از مطرح شدن، دیگر یادشان می‌رود از کدام شهرستان به تهران آمدند و مشغول به کار شدند و به هیچ عنوان درصدد ساخت اثری از قوم و فرهنگی که در آن عمری زیسته اند برنمی آیند.

 

 بیشتر فیلمسازان جغرافیای ایران را به طور کامل نمی شناسند، آن وقت است که سینمای ما بیشتر از ( چالوس و کندوان) به جای دیگری نمی‌رود و ما در آثار سینمایی کمتر فضا و جغرافیای جدید می‌بینیم.

آثار سینمایی یا در خیابان‌های شیک تهران می‌گذرند یا بعضی برای نمایش روشنفکری، فیلمشان را در پایین شهر و میان بافت‌های فرسوده متراکم از جمعیت می‌سازند.


  4f2jaqpwe7ta235ln96k.jpg


شناخت صحیح از اقوام مختلف یا به تصویر کشیدن سرزمین مادری از سوی کارگردان‌هایی که در محیطی غیر از تهران زندگی می‌کنند می‌تواند در نمایش ویژگی‌های قومی و آداب و رسوم این مناطق موثر باشد؟


از عناصر لازم یک فیلم خوب، سنخیت داشتن محتوا با مکان و زبان اثر است. وقتی فیلمساز با شناخت از یک اقلیم فرهنگ کامل آن را به تصویر بکشد باعث می شود این آداب و رسوم تکرار و برای بسیاری یادآوری شود. بخشی از کم کاری سینما در روایت کردن فرهنگ اصیل ایرانی برمی گردد، به بی سوادی نسبت به سرزمین ایران و بخشی به اقتضاعات مالی. به طور مثال وقتی فیلمسازی جنگ را درک نکرده و شرایط آن را لمس نکرده اگر بخواهد بدون شناخت از جبهه و جنگ اثری بسازد به ضرر آن فرهنگ عمل کرده و اثرش آن فرهنگ را احیا نمی‌کند بلکه ارزش‌های آن زیر سوال می‌برد.


 


  1vuq01ojz9mje7286k43.jpg

روایت فرهنگ اصیل ایرانی و آداب و رسوم اقلیم‌های مختلف چقدر برای مخاطب بین‌المللی سینمای ایران جذاب است؟


 

 

 

رفتارهای بومی و اصیل هر خطه برای انسان‌های مختلف جهان جذاب است، به طور مثال در بسیاری از آثار ژاپنی فرهنگشان را بسیار پرجزئیات به تصویر می‌کشند تا در مخاطب نهادینه شود. آداب مرگ و ... در آثار ژاپنی برای همه دنیا جذاب است. به طور مثال در نمایش فیلم سینمایی «ازدواج به سبک ایرانی» در آمریکا دیدم که برای مخاطبان فرنگی، فرهنگ اصیل ایران چقدر جالب است و کاملا با فیلم ارتباط برقرار کرده اند. پس یک اثر از قصه‌های اقوام مختلف با فرهنگ و آداب اصیل می‌تواند در حین نشان دادن به ترویج آنها کمک کند، زمان ثابت کرده بشر همواره به سمت سنت‌های مفید و اصیل سوق داشته است.


 

 

به واسطه همین محترم دانستن فرهنگ اصیل ایرانی می‌توان به سینمای ملی دست یافت، این طور نیست؟

 

 


دقیقا همین طور است. زنده یاد علی حاتمی در این زمینه مثال زدنی است. مراسم افطار ایرانی در فیلم «قلندر» را به زیبایی تصویر کرده است، دعای قبل از اذان به درستی در این فیلم جای دارد. ما ادعای مسلمانی داریم اما سنت‌های اصیل دینی و فرهنگی را همواره در سطحی ترین شکل برگزار می‌کنیم . با انداختن هندوانه در حوض یا غذا خوردن بر سر سفره به طور صرف نمی‌توان نشان داد به سنت‌ها پای بند هستیم.


 

 

 

تفاوت آثار علی حاتمی با دیگر تولیدات سینمای ایران در چیست که به مصداق سینمای ملی نزدیک می‌شود؟

 


در آثار علی حاتمی سنت ها جعلی نیستند، همه چیز ملموس و واقعی در بستری شاعرانه روایت می شود، آن وقت فرهنگ شخصیت‌های فیلم‌های او بی‌هیچ دروغی ما را به گذشته و سنت‌ها ارجاع می‌دهند.
 


 

 

     


رخصت ناصر جان ... درود بر تو و ایمان و اعتقاد و باورت به اهل بیت ، درود بر تو و دل مالامال از عشق و ارادتت به مولای متقیان علی ( ع ) و حضرت فاطمه زهرا ( س )...

 ناصر زنده است برای همیشه تاریخ . ناصر عبداللهی با مردم بود و كنار آنها ، عاشق بود و صادق . ظاهر و باطنش انعكاس يكرنگي بود و تكريم و تواضع نسبت به دوستان خصوصا مردم . مردمي كه او را عضوي از خانواده خود ميدانستند ، او هم هيچگاه لبخندي از سر سياست و رندي براي رسيدن به پول و موقعيت و جايگاه نزد . اهل نيرنگ و فريب براي در صحنه ماندن نبود. نه همانند بعضی از خوانندگان دولتی مجیزگو كه اگر صداو سیما و برنامه های مناسبتی را از آنان بگیرند دیگر محلی از اعراب بین مردم ندارند . ناصر تظاهر نمیكرد ، فخر فروشی نمیكرد ، دیگران را پله ترقی خود نمیساخت ، فروتن بود و مخلص ، مردم هم او را از خود میدانستند و میدانند . هنوز هم خیلی ها از او ، از نیكی و مرام و معرفت و اندیشه اش میگویند ، هنوز هم صدای مثال زدنی او را میستایند ، هنوز هم آلبومهای موسیقی ناصر در خانه ها و ماشینها و گوشی ها شنیده میشود . مرگ برای آنانیست كه از ترس فراموش شدن نزد مردم نان را به نرخ روز میخورند و با چسباندن خود به مدیران و مسوولین میخواهند جایگاهی برای خود دست و پا كنند ، اما زهی خیال باطل . مگر هنرمندی كه جایگاه و كرسی اش در دل مردم هنرشناس ایران است فراموش میشود؟ نه به هیچ وجه ، از محالات است . ناصر عبداللهی پست و مقام و منصب خود را در مهر و عطوفت خانواده های ایرانی بدست آورد و جاودانه شد و جاودانه خواهد بود حتی با تمام شیطنت و شایعه و شائبه ای كه دشمنان او انجام میدهند. رخصت ناصر جان.

این ویدیو و چندین ویدیوی دیگر از ناصر عبداللهی عزیز كه پخش نشده یا كمتر دیده شده ، مربوط به برنامه های زنده  و روتین مركز مازندران است و پس از اتمام برنامه  كه در خدمت این نازنین بودیم در همان استودیو و دكور به تقاضای ما ضبط میشد تا در شبهایی كه ناصرجان به دلیل مشغله كاری و اجراهای متعدد نمیتوانست به ما افتخار دهد و در برنامه حاضر شود پخش كنیم . او هم همواره با لبخند و صمیمیت خاص به ما لبیك میگفت و ساعاتی پس از برنامه مشغول ضبط تصاویر میشدیم . این ویدیو یكی از آن مجموعه است كه در سال 1384 ضبط گردید . در شبهای آینده ویدیو های پخش نشده دیگری از این اسطوره موسیقی پاپ را برای شما به نمایش میگذارم .

 ( سعید روحی )

                    نام ترانه : پشت اين پنجره ها
                        از آلبوم دوستت دارم
 
 
 
       
  
ویدیو طنز همسایه ها با خوانندگی سیاوش مفیدی و شهاب عباسی

این کلیپ طنز ، از مجموعه کلیپهایی بود که در برنامه زنده دریا و به عنوان یکی از آیتمها ضبط و پخش میگردید . شهاب عباسی و سیاوش مفیدی دو بازیگر خوب ، توانا و با استعداد تلویزیون در آن برنامه با بنده به عنوان کارگردان و سرکار خانم یحیی زاده به عنوان تهیه کننده همکاری میکردند .

این  دو  هنرمند دوست داشتنی ، مجریان آن برنامه زنده بودند که در آیتمهای نمایشی  و  اجرای موسیقی و تهیه و تولید  کلیپهای  طنز هم از هنرنمایی شان بهره مند میشدیم . نگاهی دوباره  و پس از سالها به کار و فعالییت این بازیگران خوب عرصه سینما و تلویزیون کشور خالی از لطف نیست. توضیح اینکه کلیپ همسایه  و کلیپ های دیگری که در روزهای آتی تقدیم شما عزیزان میشود با تایم بسیار کوتاهی ( نزدیک به دو ساعت ) ضبط و  تدوین میشد تا همان شب به پخش برنامه برسد . اگر کمی و کاستی در تصاویر و تدوین مشاهده میکنید به دلیل تعجیل در رساندن به آنتن بود .پوزش ما را پیشاپیش بپذیرید .

( کلیپ طنز همسایه  1385 )

    پیکر پیشکسوت تئاتر ایران

 

  ( فاضل فاضلی پارسا )

 

                     در اصفهان به خاک سپرده شد

 

آیین تشییع و خاکسپاری پیکرˈفاضل فاضلی پارساˈ هنرمند پیشکسوت عرصه تئاتر و تلویزیون ایران، روز پنجشنبه در اصفهان برگزار شد.

 فاضل فاضلی پارسا
 

به گزارش ایرنا، این آیین با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه مندان به نمایش در مقابل ˈخانه هنرمندانˈ اصفهان آغاز شد.

پیکر این هنرمند فقید سپس بر روی دستان علاقه مندان از خانه هنرمندان اصفهان تا پلˈبزرگمهرˈ تشییع و در قطعه نام آوران ˈباغ رضوانˈ اصفهان به خاک سپرده شد.

ˈاکبر دباغیانˈ از هنرمندان نمایش در این آیین به ذکر خصوصیات اخلاقی و هنری این هنرمند پرداخت و گفت: مرحوم فاضل پارسا در زندگی خود هیچکس را از خود آزرده خاطر نکرد و نمی توان کسی را یافت که از وی دلگیر باشد.

ˈحسن اکلیلیˈ از بازیگران عرصه تئاتر و تلویزیون نیز در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: مسوولان باید به هنرمندان توجه بیشتری داشته باشند.

وی با بیان اینکه استاد فاضلی پارسا از هنرمندان با اخلاق عرصه نمایش بود، افزود: فاضل پارسایی در 75 سال فعالیت هنری خود در بخش های مختلف در بیش از یکصد نمایش، 40 فیلم سینمایی و 20 سریال به ایفای نقش پرداخت.

ˈهوشنگ حریرچیانˈ از بازیگران عرصه نمایش، سینما و تلویزیون نیز گفت: این استاد هنرمند دارای شخصیت و اخلاقی وارسته و در عرصه بازیگری فردی توانمند بود.

وی گفت: باید قدر هم را در زمانی که هستیم بدانیم و تنها بعد از مرگ به یاد هم نیفتیم.



به گزارش ایرنا، فاضل فاضلی پارسا معروف به ˈبابا فاضلˈ، عصر سه شنبه در سن 99 سالگی چشم از دنیا فرو بست.

وی در سال 1292 در اهواز متولد شد و فعالیت نمایشی خود را از دوران جوانی در اصفهان آغاز کرد.

این هنرمند، سال های زیادی در کنار حسن اکلیلی در تئاتر شهر به فعالیت هنری در استان اصفهان پرداخت.

از جمله نمایش های مرحوم فاضلی پارسا می توان بهˈشیر تو شیر، گاگولی، خفته بخت، کشمکش، رمال باشی، هفت سین، عزیز فرنگی، تسویه حساب و ولولهˈ اشاره کرد.

سریال هایˈبوعلی سینا، روزی روزگاری، تفنگ سر پر، گرفتار یک و دو، هشت بهشت، شیخ بهایی و مختارنامه و پشت کوه های بلندˈ نیز از جمله آثار تلویزیونی است که این هنرمند فقید در آنها بازی کرد.

شهدای بروجن 1

پس از سوگواره علی دهکردی هنرمند خوب سینمای ایران ، عکسهای تشعیع پیکرهای دانش آموزان بروجن را که با حضور همه مردم و خانواده های آن عزیزان و مسوولین و مدیران و معلمان ، با ادای احترام یه خاک سپرده شدند برای شما به نمایش میگذاریم . باشد که در آینده دیگر شاهد حوادث و اتفاقاتی تلخ ، همچون این حادثه دلخراش نباشیم . روحشان شاد

 

شهدای بروجن 2

شهدای دانش آموز حادثه تصادف بروجن

خانواده دانش آموزان

مادران و پدرانی که فرزندان خود را از دست داده اند

مراسم تشعیع

مراسم خاکسپاری شهدای دانش آموز

شهدای بروجن 9

نماز و خاکسپاری شهدای دانش آموز

فرماندهان سپاه و روحانیون و ائمه جمعه در مراسم

شهدای بروجن 10

مادران در غم از دست دادن فرزندان خود

 

 

علی دهکردی در فیلم از کرخه تا راین

           علی دهکردی بازیگر نام آشنای سینمای ایران است .

بازیهای او را در سینمای دفاع مقدس به یاد داریم . هنگامی که در نقش رزمنده ای شیمیایی در کنار رود راین ( آلمان ) با فریاد از خدا گله میکرد که چرا اینجا و در دیار غربت میخواهد به او ملحق شود ، چرا در کنار عزیزان و هم قطارانش در سنگر و خط مقدم جبهه شهادت را به او هدیه نکرد . علی آنجا بهترین پلان سینمائیش را بازی کرد ، بغض کرد و گریست و من و خیلی های دیگر هم بعدها در سینما هنگام دیدن این سکانس تکان دهنده و تاثیر گذار اشک ریختیم و به آسمانی بودن بسیجی های عاشق حسادت کردیم . علی دوباره گریست ، گریه ای از جنس همان بسیجی ها ، که اینبار تعداد زیادی از خواهرانش را در بازگشت از مناطق جنگی که پدران و برادرانمان با دشمن میجنگیدند از دست داد . واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان بروجنی و عروج 26 نفر از آنها که عشق به اسلام ، امام ، رهبری و رزمندگان داشتند و همراهانشان، متنی را منتشر کرد که با هم میخوانیم.

     ( سعید روحی )

 

علی دهکردی 2

بروجن ، شهری در استان زادگاهم ، این روزها داغدار فاجعه‌ای است بزرگ .

 

سوگ پرپر شدن شاید بیش از بیست و شش گل نوباوه ،

صدها خانواده را سیاه پوش کرده است .

 

سوگ از دست دادن :

بیست و شش دختر

بیست و شش عروس زیبا

بیست و شش مادر

بیست و شش خواهر

و

بیست و شش زندگی .

 

تلخ تر از این روز مباد بر سرزمین مادری‌ام.

 

کاش به اندازه بیست وشش پدر توان گریستن داشتم.

 

کاش می‌توانستم قلبم را بیست و شش تکه کنم به پای

مادرانی که این روزها فقط و فقط ، عروسک‌های دخترکانشان را

در آغوش می‌گیرند و خون گریه می‌کنند.

 

کاش هزاران و صد هزار مویه می‌دانستم تا به سوگواری با

بیست و شش طایفه ، سوز در سوز مرثیه بخوانم.

 

دلم گرفته است و غم جهان بر دوشم،

همدل و همراه تمام بروجن، سیاه پوشیده‌ام،

داغدارم و خود را صاحب عزا می‌دانم.

 

و خوب می‌دانم ، تمام دل‌ها و قلب‌های مهربان هموطنانم ، در

      این غم بزرگ همدل و همراه است.

 

                 غم اگر به کوه گویم ، بگذارد و گریزد

                        که دگر بدین گرانی ، نتوان کشید باری.

علی دهکردی در فیلم سینمایی روز شیطان

                  علی دهکردی  

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 99
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 188
  • بازدید ماه : 158
  • بازدید سال : 5,694
  • بازدید کلی : 104,264