loading...
سینماتوگراف

        


 

  پخش شبکه  تلویزیونی  جم می (GEM ME)  از شنبه شب  گذشته  به طور  ناگهانی متوقف شد   تا  حاشیه‌های  این  کانال  ،  پس از قطع سریال  ترکیه ای       «حریم سلطان»،  دستگیری   دوبلورهای  زیرزمینی این  مجموعه  و  تغییر   دوبله سریال  عمر گل لاله  همچنان تداوم یابد!

  


بینندگان شبکه تلویزیونی ماهواره ای فارسی زبان جم، حوالی ساعت 23 شنبه 23 دی ناگهان به جای بازپخش سریال «ایزل»، با تصویر کالر‌بار  مواجه شدند؛ آن هم بدون هیچگونه توضیحی در باب چرایی قطع شدن این کانال.



 حال آن‌که گردانندگان این شبکه ماهواره‌ای، چندی قبل در پی بازداشت تعدادی از دوبلورهای سریال حریم سلطان در استودیویی واقع در منطقه فرمانیه، هر چند اشاره ای به این اتفاق نکردند، اما دست کم با زیرنویس از مخاطبان خود خواستند برای تماشای سری جدید آن «صبوری» به خرج دهند! این بار اما خبری از اطلاع رسانی در شبکه به چشم نمی خورد.

   


اگرچه این بی خبری بلافاصله با ارائه توضیحی در سایت شبکه مذکور جبران شد. سایت شبکه جم دلیل این مسئله را نقل و انتقال های صورت گرفته، بحران اقتصادی جهانی و ارائه برنامه‌هایی با کیفیت تر به بینندگان عنوان کرده است. اما این توضیح نیز برای کسانی که اخبار این کانال ماهواره‌ای و گروه جم را تعقیب می‌کنند، زوایای ابهام‌آمیزی دارد که البته واقعیت ماجرا را باید در موارد دیگری جست وجو کرد.

  

گروه تلویزیونی جم که از طریق ماهواره یاه ست آغاز به کار کرد، تا چندی پیش وظیفه روی ایر بردن و انجام پروایدرها برای شبکه‌ها را نیز در ید قدرت خود داشت. با این حال این شرکت ماهواره‌ای اماراتی، شبکه جم را کنار زده و شرکت دیگری را جایگزین آن کرده است که از حیث مالی و اعتباری، ناکامی تمام عیاری برای گروه جم بود. انتقالی که به گفته طرف اماراتی، ریشه در رویدادهای سیاسی و تحریم های اخیر دارد؛ اما در واقع نوعی شکستن قدرت گروه جم بوده است. اتفاقی که پخش این شبکه روی ماهواره هاتبرد را نیز با مشکل مواجه کرده است.

    

گروه جم اخیراً با کنار رفتن سارا رهبری، یکی از واسطه های روپرت مرداک، غول رسانه‌ای جهان بیشتر از پیش نیز با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان شده است. چهره‌ای که از او به عنوان مدیر فنی شبکه ماهواره‌ای فارسی وان یاد می‌شود و با کنار رفتن از شبکه جم می، به نوعی حمایت‌های مرداک را نیز با خود برد! 

   


همه این موارد سبب شده تا شبکه جم بحران های متعددی را تجربه کند که در نهایت منجر به حذف از روی هاتبرد شده و روشن هم نیست که این توقف پخش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. به ویژه که چندی قبل نیز، دیگر رسوایی این شبکه در تلاش برای جذب سرمایه ایرانیان به خارج از کشور از طریق پخش آگهی‌های بازرگانی در قالب چند شرکت سهامی رقم خورد. اتفاقی که مدیران این شبکه (خانواده کریمیان) را پس از بحران‌های متعدد، باز هم در برابر افشاگری گسترده ای قرار داد که آنان را متهم به طراحی نقشه برای خروج سرمایه ایرانیان به دبی می کرد.

   


در هر حال باید دید این شبکه ماهواره ای که با دوبله و پخش سریال های اغلب ترکیه ای و اخیراً آمریکایی، سعی در جذب توجه بینندگان داشته، چنین حوادثی را چطور از سر خواهد گذراند و آیا می تواند جایگاه خود را در میان سایر کانال های فارسی زبان حفظ کند یا خیر.
 
    

    

   

 

 

 

مطلع شديم بازيگر خوب و دوست داشتني سينما و تلويزيون ( باقر صحرارودي ) در بستر بيماريست. صحرارودي كه پيشينه اي تئاتري دارد كار خود را از بيست سالگي در عرصه هنر آغاز كرد و در فيلمها و سريالهاي بسياري به ايفاي نقش پرداخت . از جمله كارهاي او ميتوان به سريال سايه همسايه ، كوچه اقاقيا ، فيلم سينمايي سگ كشي و تعداد زيادي كار در زمينه تئاتر ، سينما و تلويزيون نام برد.

براي اين بازيگر خوب سينماي ايران آرزوي صحت و سلامتي و بازگشت به عرصه هنر را داريم.

 
زنده یاد منوچهر نوذری ، کات دوباره سینما با سعید روحی
 
 
 
این روزها کمتر شاهد اجرای خوب در برنامه های زنده تلویزیون هستیم . اگر چند نام را از بیشمار  مجریان ریز و درشت سیما جدا کنیم ،الباقی ، فقط شاهد اجراهایی ضعیف ، معمولی و کلیشه ای میشویم و بس . اجراهایی غیر خلاقانه که حتی دقایقی بعد از دیدن طولانی آن برنامه هم  به ذهن مخاطب نمی ماند .
 
اجراهای ضعیف در رادیو و تلویزیون
 
  روزمرگی  متاسفانه سالهاست گریبانگیر برنامه سازان و تهیه کنندگان رادیو و تلویزیون کشور را گرفته ، و دیگر تهیه کننده به دنبال جذب ، و پرورش مجریانی  قوی ، مسلط ، متفکر و اهل مطالعه نیست . همیشه راحت ترین کار را برای راه اندازی برنامه که همان استفاده از مجریان تکراری و نخ نما شده است انجام میدهند .
 
تلویزیون و اجراهای ضعیف
 
 انگار همین دیروز بود که من و شما که نه سرگرمی و تفریحی داشتیم و نه صدها شبکه تلویزیونی در ماهواره و اینترنت و توئیتر و فیس بوک ، دل به تک برنامه هایی معمولی اما با اجراهایی به یاد ماندنی میبستیم . اجراهایی پر از تنوع ، لبخند و حس ارتباط بسیار نزدیک با مخاطب .این خودی شدن با بیننده  تا جایی پیش میرفت که دلمان برای  آن مجری تنگ میشد و روزهای هفته را به انتظار دیدن دوباره آن برنامه و آن مجری طناز پشت سر میگذاشتیم  . یکی از چهره های  جاودانه در اجرای برنامه های  رادیو و تلویزیون  ،چه  قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بی شک زنده یاد ( منوچهر نوذری ) بود .
 
علیرضا جاویدنیا در مراسم سالگرد زنده یاد نوذری در رادیو جوان
 
 مهم‌ترين ويژگي زنده‌ياد منوچهر نوذري در مقام مجري برنامه‌هاي مسابقه‌اي و طنز، حاضرجوابي‌اش بود. او مي‌دانست كه چگونه روي لبه تيغ حركت كند و به گونه‌اي جواب طرف مقابلش را بدهد كه مخاطب سر ذوق بيايد و حريم‌هاي ادب و احترام هم شكسته نشود؛ اصلي كه خيلي از مجري‌هاي امروزي آن را ناديده مي‌گيرند.
 
 

مجري‌هاي جواني كه گاه بيش از حد مودب و اتوكشيده مي‌شوند و گاه چيزي مي‌گويند كه رنجش خاطر مهمان برنامه را همراه دارد.

اگر يادتان باشد عادل فردوسي‌پور زماني كه جواني گمنام بود در يكي از قسمت‌هاي مسابقه هفته شركت كرده بود. بخش‌هايي از اين قسمت كه چندي پيش در برنامه نود‌ روي آنتن رفت گوياي حاضرجوابي منوچهر نوذري بود.

منوچهر نوذری مجری ماندگار تلویزیون ایران . ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

هنگامي كه اين مجري از فردوسي‌پور سوالي پرسيد كه جوابش بله‌ مي‌شد، فردوسي‌پور پاسخ داد «ادسون آرانتس دو ناسيمنتو معروف به پله» نوذري كه تعجب كرده بود از عادل خواست كه اين اسم را چند بار ديگر تكرار كند.

اوج ماجرا در آخرين تكرار بود كه نوذري با لبخندي كه خاص خودش بود به فردوسي‌پور گفت:‌ خودتي!الان وقتي بازي خوب و روان نوذري در سريال كوچه اقاقيا‌ را مي‌بينيم يادمان مي‌آيد كه توانايي‌هاي اين هنرمند فقط به حوزه اجرا محدود نمي‌شد.

او در طنزنويسي، صداپيشگي و بازيگري نيز حرف‌هاي زيادي براي گفتن داشت.

صادق عبداللهي، طنزنويس برنامه راديويي جمعه ايراني كه سال‌ها با نوذري همكار بوده، تعبير جالبي درباره اين هنرمند دارد: نوذري چاهي بود كه آبش خشك نمي‌شد.چشمه خلاقيت نوذري همواره جوشان بود و او با تكيه بر همين خلاقيت مخاطبانش را تا آخرين لحظه يك برنامه پاي راديو و تلويزيون نگه مي‌داشت. تيپ‌هاي راديويي چون آقاي ملون و آقاي دست و دلباز اين قدر تاثيرگذار است كه تكيه‌كلام‌هايشان هنوز هم بين مردم استفاده مي‌شود.

ملون با روحيه بي‌ثباتش و دست و دلباز با خساستش، دو شخصيت ملموسي بودند كه خيلي زود جايشان را بين شنوندگان راديو باز كردند.كوچه اقاقيا ساخته رضا عطاران هم‌اكنون از شبكه‌ آي فيلم در حال پخش است؛ سريالي كه در آن نوذري يكي از نقش‌هاي اصلي و كليدي را بازي مي‌كند. او پدر يك خانواده است كه در روزهاي آخر عمرش به افسردگي دچار شده است.

منوچهر نوذری در صحنه ای از فیلم چند میگیری گریه کنی ؟ ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

بچه‌هايش مي‌خواهند با انجام كارهاي نمايشي روحيه از دست رفته‌اش را به او برگردانند. اما هميشه نقشه‌شان نقش بر آب مي‌شود. آنها او را به آلن دلون بازيگر سينما تشبيه مي‌كنند، با او مچ مي‌اندازند و شكست مي‌خورند تا پدر به ياد روزهاي شيرين جواني بيفتد، اما زخم روحي پدر عميق تر از آن است كه با اين چيزها مرهم يابد....مسلما اجراي اين صحنه‌ها براي بازيگري كه در پشت صحنه هميشه لبخند بر لب دارد، كاري سخت و دشوار است.

 

وی مدتی هم اجرای برنامه‌ صندلی داغ را بر عهده گرفت. از آخرین کارهای او، برنامه‌ای رادیویی با عنوان پنج‌شنبه شنیدنی بود.

 

فیلم‌های سینمایی و سریال

وی فعالیت خود را در عرصهٔ سینما در سال ۱۳۳۸ با فیلم‌هایی مانند امیر ارسلان نامدار و خیالاتی آغاز کرد و آثار زیر را در کارنامهٔ خود دارد :

  • امیر ارسلان نامدار (فیلم)
  • خیالاتی
  • کوچه‌ اقاقیا
  • عصای پیر
  • باجناق‌ها
  • و آخرین فیلمش  ، چند مي‌گیری گريه كن

 

 ز حق توفيق خدمت خواستم دل گفت پنهاني ،  چه  توفيقي  از  اين  بهتر  كه  خلقي  را بخنداني.

               اين جمله روي سنگ مزارش نقش بسته است.

زنده یاد منوچهر نوذری ( کات دوباره سینما با سعید روحی )

 

نوذري در 16 آذر ۱۳۸۴ دار فاني را بدرود گفت .

 روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد ( سعید روحی)

         

در اينكه هنرمندان ، انسانهاي غير قابل پيش بيني و به اصطلاح عام عجيب و غريبي هستند شكي در آن نيست . هر چند وقت ميبينيم يا ميشنويم كه فلان بازيگر يا فلان كارگردان سينما كار غير معمولي را انجام داده است .

مثلا همين ديروز اخبار از پناهندگي دو بازيگر سينماي فرانسه به روسيه ميگفت ، اولي خانم بازيگري بوده كه به دليل بد رفتاري با فيلها در كشورش ديگر تاب ماندن در كشور را نداشت و به كشور ديگري كوچ كرد . ديگري بازيگر شناخته شده سينماي فرانسه و جهان  (ژراردو ديپارديو ) كه در فيلمهاي بسياري بازي كرده مانند دانتون ، كريستف كلمب و ...به ايفاي نقش پرداخت .

اين آقا فقط به دليل مبارزه با اداره دارايي يا ماليات فرانسه مبني بر عدم پرداخت ماليات در قبال گرفتن دستمزدهاي كلان از دولت روسيه تقاضاي پناهندگي كرده و قيد مليت و نژاد و قوم و قبيله را زده است . آقاي پوتين و دولت روسيه هم با آغوش باز از اين پيشنهاد استقبال كرده است.

بگذريم و برسيم به كشور خودمان و هنرمندان سينماي ايران . چندي پيش از طريق يكي از دوستان با خبر شدم كه سركار خانم  ( ستاره اسكندري ) چند روز در طول هفته به يك مغازه نانوايي ميرود و در آنجا كار ميكند .


اول كمي جا خوردم كه بازيگر تلويزيون و تئاتر در نانوايي؟؟؟!!! بعد گفتم لابد ايشان ميخواهند نقش نانوايي را در يكي از فيلمها و يا تئاترها بازي كنند ، خب آمده تا از نزديك با همه زواياي اين حرفه آشنا گردد كه اين بسيار خوب است و جاي تقدير و تحسين دارد از اين همه پشتكار . اما بعدا معلوم شد نه ، نقش و تئاتر و سينمايي در كار نيست و ايشان دوست دارند در نانوايي كار كنند !!!!! حالا خود ببينيد و پي به هدف اين خانم بازيگر تئاتر و تلويزيون ببريد.


سعيد روحي


 

 

محمد رضا ستوده در مطلب طنزی در روزنامه جهان صنعت می نویسد: 

 

فرج الله سلحشور در رابطه با پخش فیلم «خانواده محترم» در خارج از کشور گفت که اگر چهار نفر از اینها را اعدام کنید حساب کار دستشان می‌آید!
تحلیل: قبل از هر چیز باید اشاره کنم که آقای سلحشور از جان چند فقره انسان صحبت می‌کنند!

 

 

بگذریم... باز هم آقای سلحشور درفشانی و گوهرپراکنی کردند و دست نوازشی به سر اهالی سینما کشیدند! این‌بار ایشان اعتقاد دارند برای هدایت کردن سینماگران باید کار فرهنگی انجام داد و آنها را اعدام کرد. فقط مشکل اینجاست که کارهای فرهنگی ایشان کمی درد دارد! در واقع ایشان معتقدند برای هدایت بخشی از سینما باید بخش دیگری را اعدام کرد!
یکی از کسانی که واقعا می‌تواند اوضاع سینما را سر و سامان دهد به‌طور جد آقای سلحشور است. اگر زمام امور سینما را به ایشان بدهند،یک روز از ساعت هشت صبح شروع می‌کنند، یک عده را اعدام می‌کنند، گردن یک عده را می‌زنند، بسیاری را مثله می‌کنند و هر ماه یک تکه از اعضای بدنشان را برای خانواده آنها می‌فرستند. تعدادی را به شهرک سینمایی دفاع مقدس می‌برد و با تانک از روی آنها رد می‌شود، گیس بانوان را می‌برد، دختران جوان بازیگر را زنده به گور می‌کند، خانه سینما را مین‌گذاری می‌کند، جمجه عبدالرضا کاهانی را باز می‌کند تا ببیند در سر او چه می‌گذرد تا بفهمد منظور او از فیلم بیخود و بی‌جهت چیست! اصغر فرهادی را به موشک می‌بندد و به سمت محل برگزاری اسکار پرتاب می‌کند! کمال تبریزی را به «اتاق تمساح‌ها» می‌اندازد تا عبرتی باشد برای مارمولک‌سازهای جوان!
محمدرضا گلزار را داخل کوره آدم‌سوزی شخصی‌اش که در منزل دارد می‌اندازد!
خلاصه تا بعدازظهر با کمک آقای شورجه همه را از بین می‌برند و فقط خودشان دو نفر باقی می‌مانند. سپس از بعد از غروب شروع می‌کنند به تولید آثار فاخر و ارزشی. جشنواره فجر نیز با شرکت همین دو نفر با شکوه هر چه بیشتر
 برگزار می‌شود

 




 (بهمن مفيد ) اين هنرمند پيشكسوت تئاتر و سينماي ايران را چندي پيش  در كنار  ( بهزاد فراهاني )  نويسنده و بازيگر تواناي كشور  و  همينطور  استاد  اخلاق و ادب  سينما  ،  استاد  (جمشيد مشايخي ) ملاقات كردم  و به درخواست استاد ، آنان را براي شركت در مراسمي به منظور حمايت و پيشگيري از سرطان  تا شهرستان بابل همراهي كردم .

 در طول اين همراهي كه افتخار آن نصيب بنده شد ،با هنرمندان پيشكسوت سينما از گذشته و خاطرات آنها ، تا احوالات امروز سينماي ايران گفتيم و شنيديم . در نهايت هر كدام از اين عزيزان با تشويق حضار بروي صحنه رفتند و دقايقي با مردم همكلام شدند .


 جالب ترين قسمت از صحبتهاي بهمن مفيد پس از پرسشي در ارتباط با كم كاريش در تئاتر و سينماي ايران  اين بود كه ، من كم كار نيستم ، بلكه اصلا كار نميكنم چون اجازه كاركردن به من نميدهند . وقتي به آمريكا ميروم مرا  به چشم يك مامور ايراني نگاه ميكنند و وقتي به ايران مي آيم مرا به چشم يك آمريكايي بيگانه. ( آقايون من سياستمدار نيستم ، هنرمندم ) و فقط آرزوي من رفتن دوباره بروي صحنه و بازي جلوي دوربين سينما و تلويزيون است. 


بهزاد فراهاني و استاد مشايخي هم پس از حاظر شدن روي صحنه مطالب بسيار جالبي در ارتباط با فرهنگ و هنر ( ايران زمين ) ايراد كردند كه با تشويق مدعوين همراهي ميشد . مشروح اين برنامه و صحبتهاي شنيدني اين هنرمندان را بزودي در كات دوباره سينما و سينماتوگراف خواهيد ديد...


 

  

سعيد روحي

علی معلم: سینمای ما از چالوس و کندوان آنطرف‌تر نمی‌رود

 

مردم قطعا مشتاق شناخت فرهنگ‌ها و خطه‌های مختلف ايران هستند.اما کبود آثار بومی و روند تولیدات آپارتمانی و کافی شاپی ذائقه آنها را عوض کرده و شاید احساس شود فیلم‌های قوم‌نگاردیگر خریدار ندارند. اما واقعا اگر یک درام پرکشش با شخصیت‌پردازی مناسب در یک منطقه با فرهنگ منحصر به آن خطه ،روایت شود و به لحاظ کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری و غیره غنی باشد باز هم آن اثر سینمایی، تماشاگر نخواهد داشت .

دلیل این که بیشتر فیلم های سینمایی از نظر موضوع و جغرافیا در تهران می گذرند، چیست؟ مشکل بودجه یا دشواری‌های تولید در این شرایط؟


 


سینمای ایران ضعف مالی دارد و به همین دلیل اغلب آثار ساخته شده یا در تهران می‌گذرند یا در فضایی شبیه تهران. در بسیاری از آثار سینمایی ما جغرافیا اساسا هیچ ارزشی ندارد اما در فیلم هایی نیز جغرافیا و لوکیشن ها به لحاظ محتوایی و ساختاری در فیلم هویت دارند. بی شک اثری که همه اجزای آن با یکدیگر سنخیت دارند و در راستای یک هدف کار می‌کنند می‌تواند تاثیرگذارتر باشد.


 


سینما هیچ وقت پرداختن به موضوع اقوام و اقلیم‌های مختلف را به صورت جدی دنبال نکرده است.این کم کاری از سوی مدیریت سینما بوده یا بی‌میلی فیلمسازان به روایت داستان‌ها و موقعیت‌های بومی؟

 


متاسفانه از سوی هر دو. اغلب فیلمسازان و مدیران سینمایی بعد از مطرح شدن، دیگر یادشان می‌رود از کدام شهرستان به تهران آمدند و مشغول به کار شدند و به هیچ عنوان درصدد ساخت اثری از قوم و فرهنگی که در آن عمری زیسته اند برنمی آیند.

 

 بیشتر فیلمسازان جغرافیای ایران را به طور کامل نمی شناسند، آن وقت است که سینمای ما بیشتر از ( چالوس و کندوان) به جای دیگری نمی‌رود و ما در آثار سینمایی کمتر فضا و جغرافیای جدید می‌بینیم.

آثار سینمایی یا در خیابان‌های شیک تهران می‌گذرند یا بعضی برای نمایش روشنفکری، فیلمشان را در پایین شهر و میان بافت‌های فرسوده متراکم از جمعیت می‌سازند.


  4f2jaqpwe7ta235ln96k.jpg


شناخت صحیح از اقوام مختلف یا به تصویر کشیدن سرزمین مادری از سوی کارگردان‌هایی که در محیطی غیر از تهران زندگی می‌کنند می‌تواند در نمایش ویژگی‌های قومی و آداب و رسوم این مناطق موثر باشد؟


از عناصر لازم یک فیلم خوب، سنخیت داشتن محتوا با مکان و زبان اثر است. وقتی فیلمساز با شناخت از یک اقلیم فرهنگ کامل آن را به تصویر بکشد باعث می شود این آداب و رسوم تکرار و برای بسیاری یادآوری شود. بخشی از کم کاری سینما در روایت کردن فرهنگ اصیل ایرانی برمی گردد، به بی سوادی نسبت به سرزمین ایران و بخشی به اقتضاعات مالی. به طور مثال وقتی فیلمسازی جنگ را درک نکرده و شرایط آن را لمس نکرده اگر بخواهد بدون شناخت از جبهه و جنگ اثری بسازد به ضرر آن فرهنگ عمل کرده و اثرش آن فرهنگ را احیا نمی‌کند بلکه ارزش‌های آن زیر سوال می‌برد.


 


  1vuq01ojz9mje7286k43.jpg

روایت فرهنگ اصیل ایرانی و آداب و رسوم اقلیم‌های مختلف چقدر برای مخاطب بین‌المللی سینمای ایران جذاب است؟


 

 

 

رفتارهای بومی و اصیل هر خطه برای انسان‌های مختلف جهان جذاب است، به طور مثال در بسیاری از آثار ژاپنی فرهنگشان را بسیار پرجزئیات به تصویر می‌کشند تا در مخاطب نهادینه شود. آداب مرگ و ... در آثار ژاپنی برای همه دنیا جذاب است. به طور مثال در نمایش فیلم سینمایی «ازدواج به سبک ایرانی» در آمریکا دیدم که برای مخاطبان فرنگی، فرهنگ اصیل ایران چقدر جالب است و کاملا با فیلم ارتباط برقرار کرده اند. پس یک اثر از قصه‌های اقوام مختلف با فرهنگ و آداب اصیل می‌تواند در حین نشان دادن به ترویج آنها کمک کند، زمان ثابت کرده بشر همواره به سمت سنت‌های مفید و اصیل سوق داشته است.


 

 

به واسطه همین محترم دانستن فرهنگ اصیل ایرانی می‌توان به سینمای ملی دست یافت، این طور نیست؟

 

 


دقیقا همین طور است. زنده یاد علی حاتمی در این زمینه مثال زدنی است. مراسم افطار ایرانی در فیلم «قلندر» را به زیبایی تصویر کرده است، دعای قبل از اذان به درستی در این فیلم جای دارد. ما ادعای مسلمانی داریم اما سنت‌های اصیل دینی و فرهنگی را همواره در سطحی ترین شکل برگزار می‌کنیم . با انداختن هندوانه در حوض یا غذا خوردن بر سر سفره به طور صرف نمی‌توان نشان داد به سنت‌ها پای بند هستیم.


 

 

 

تفاوت آثار علی حاتمی با دیگر تولیدات سینمای ایران در چیست که به مصداق سینمای ملی نزدیک می‌شود؟

 


در آثار علی حاتمی سنت ها جعلی نیستند، همه چیز ملموس و واقعی در بستری شاعرانه روایت می شود، آن وقت فرهنگ شخصیت‌های فیلم‌های او بی‌هیچ دروغی ما را به گذشته و سنت‌ها ارجاع می‌دهند.
 


 

 

     


رخصت ناصر جان ... درود بر تو و ایمان و اعتقاد و باورت به اهل بیت ، درود بر تو و دل مالامال از عشق و ارادتت به مولای متقیان علی ( ع ) و حضرت فاطمه زهرا ( س )...

 ناصر زنده است برای همیشه تاریخ . ناصر عبداللهی با مردم بود و كنار آنها ، عاشق بود و صادق . ظاهر و باطنش انعكاس يكرنگي بود و تكريم و تواضع نسبت به دوستان خصوصا مردم . مردمي كه او را عضوي از خانواده خود ميدانستند ، او هم هيچگاه لبخندي از سر سياست و رندي براي رسيدن به پول و موقعيت و جايگاه نزد . اهل نيرنگ و فريب براي در صحنه ماندن نبود. نه همانند بعضی از خوانندگان دولتی مجیزگو كه اگر صداو سیما و برنامه های مناسبتی را از آنان بگیرند دیگر محلی از اعراب بین مردم ندارند . ناصر تظاهر نمیكرد ، فخر فروشی نمیكرد ، دیگران را پله ترقی خود نمیساخت ، فروتن بود و مخلص ، مردم هم او را از خود میدانستند و میدانند . هنوز هم خیلی ها از او ، از نیكی و مرام و معرفت و اندیشه اش میگویند ، هنوز هم صدای مثال زدنی او را میستایند ، هنوز هم آلبومهای موسیقی ناصر در خانه ها و ماشینها و گوشی ها شنیده میشود . مرگ برای آنانیست كه از ترس فراموش شدن نزد مردم نان را به نرخ روز میخورند و با چسباندن خود به مدیران و مسوولین میخواهند جایگاهی برای خود دست و پا كنند ، اما زهی خیال باطل . مگر هنرمندی كه جایگاه و كرسی اش در دل مردم هنرشناس ایران است فراموش میشود؟ نه به هیچ وجه ، از محالات است . ناصر عبداللهی پست و مقام و منصب خود را در مهر و عطوفت خانواده های ایرانی بدست آورد و جاودانه شد و جاودانه خواهد بود حتی با تمام شیطنت و شایعه و شائبه ای كه دشمنان او انجام میدهند. رخصت ناصر جان.

این ویدیو و چندین ویدیوی دیگر از ناصر عبداللهی عزیز كه پخش نشده یا كمتر دیده شده ، مربوط به برنامه های زنده  و روتین مركز مازندران است و پس از اتمام برنامه  كه در خدمت این نازنین بودیم در همان استودیو و دكور به تقاضای ما ضبط میشد تا در شبهایی كه ناصرجان به دلیل مشغله كاری و اجراهای متعدد نمیتوانست به ما افتخار دهد و در برنامه حاضر شود پخش كنیم . او هم همواره با لبخند و صمیمیت خاص به ما لبیك میگفت و ساعاتی پس از برنامه مشغول ضبط تصاویر میشدیم . این ویدیو یكی از آن مجموعه است كه در سال 1384 ضبط گردید . در شبهای آینده ویدیو های پخش نشده دیگری از این اسطوره موسیقی پاپ را برای شما به نمایش میگذارم .

 ( سعید روحی )

                    نام ترانه : پشت اين پنجره ها
                        از آلبوم دوستت دارم
 
 
 
       
  
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 43
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 108
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 134
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 223
  • بازدید ماه : 193
  • بازدید سال : 5,729
  • بازدید کلی : 104,299