علی دهکردی بازیگر نام آشنای سینمای ایران است .
بازیهای او را در سینمای دفاع مقدس به یاد داریم . هنگامی که در نقش رزمنده ای شیمیایی در کنار رود راین ( آلمان ) با فریاد از خدا گله میکرد که چرا اینجا و در دیار غربت میخواهد به او ملحق شود ، چرا در کنار عزیزان و هم قطارانش در سنگر و خط مقدم جبهه شهادت را به او هدیه نکرد . علی آنجا بهترین پلان سینمائیش را بازی کرد ، بغض کرد و گریست و من و خیلی های دیگر هم بعدها در سینما هنگام دیدن این سکانس تکان دهنده و تاثیر گذار اشک ریختیم و به آسمانی بودن بسیجی های عاشق حسادت کردیم . علی دوباره گریست ، گریه ای از جنس همان بسیجی ها ، که اینبار تعداد زیادی از خواهرانش را در بازگشت از مناطق جنگی که پدران و برادرانمان با دشمن میجنگیدند از دست داد . واژگونی اتوبوس دانشآموزان بروجنی و عروج 26 نفر از آنها که عشق به اسلام ، امام ، رهبری و رزمندگان داشتند و همراهانشان، متنی را منتشر کرد که با هم میخوانیم.
( سعید روحی )
بروجن ، شهری در استان زادگاهم ، این روزها داغدار فاجعهای است بزرگ .
سوگ پرپر شدن شاید بیش از بیست و شش گل نوباوه ،
صدها خانواده را سیاه پوش کرده است .
سوگ از دست دادن :
بیست و شش دختر
بیست و شش عروس زیبا
بیست و شش مادر
بیست و شش خواهر
و
بیست و شش زندگی .
تلخ تر از این روز مباد بر سرزمین مادریام.
کاش به اندازه بیست وشش پدر توان گریستن داشتم.
کاش میتوانستم قلبم را بیست و شش تکه کنم به پای
مادرانی که این روزها فقط و فقط ، عروسکهای دخترکانشان را
در آغوش میگیرند و خون گریه میکنند.
کاش هزاران و صد هزار مویه میدانستم تا به سوگواری با
بیست و شش طایفه ، سوز در سوز مرثیه بخوانم.
دلم گرفته است و غم جهان بر دوشم،
همدل و همراه تمام بروجن، سیاه پوشیدهام،
داغدارم و خود را صاحب عزا میدانم.
و خوب میدانم ، تمام دلها و قلبهای مهربان هموطنانم ، در
این غم بزرگ همدل و همراه است.
غم اگر به کوه گویم ، بگذارد و گریزد
که دگر بدین گرانی ، نتوان کشید باری.
علی دهکردی