سینمای هشت میلیمتری تنها وارث و حلقه اتصال هنرجویان شهرستانی به سینمای حرفه ای بود .اگر نبود فیلمهای خام سه دقیقه ای و دوربین و آپاراتهای ساده و معمولی آن دوران ، قطعا شمار زیادی از فیلمسازان مطرح ، جریان ساز و پر افتخار و ماندگار به سینمای ایران معرفی نمیشدند .
فیلمسازانی همچون : ( امیر نادری ، بهرام بیضایی ،کیانوش عیاری ، بهروز افخمی ، همایون اسعدیان ، داريوش عياري ، بهمن قبادی ، زنده یاد رسول ملاقلی پور ، مجید مجیدی ، ابراهیم حاتمی کیا ،وحید نیکخواه آزاد ، محمد رضا اعلامی ، فرهاد مهرانفر ، ساعد نیک ذات ، محمد عرب )
همينطور کارگردانان و فیلمبرداران و فيلمنامه نويسان و عوامل حرفه ای بسیار دیگری ، که هر كدام امروزه تبديل به نيروهاي تاثير گذار در سينماي ايران شده اند . اينان دانشگاه و هنرکده و کلاسهای میلیونی و پرخرج امروزي را در کوچه و خیابان و خانه و زيرزمين در كنار یکدیگر نوشتند و خواندند و به هم انتقال دادند و يا نهایتا در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آنهم با محدوديتهاي زماني و مكاني آموزش ميديدند .
( عباس کیارستمی ، ابراهیم فروزش ، پرویز کیمیاوی ،مهدی صباغزاده ، مجید قاری زاده ، سعيد سلطاني ، جهانگیر الماسی ، کامبوزیا پرتوی ، ایرج طهماسب ، حمید جبلی ، محمد علی طالبی ، مرضيه برومند ، كامبيز صميمي مفخم ، سعيد نعمت الله و...)
و... متفکران علم و عمل دیگری که هر یک به تنهایی با امضائ نامشان پاي تيتراژ هر فيلمي ، میتوانند اعتماد بیننده را جلب و مردم را برای دیدن کارهایی متفاوت از دیگران ترغیب كرده و به سينما بكشانند .
ستاره های واقعی سینمای ما اینانند ، نه آن چهره های بزک کرده هزار رنگ ، که به مدد گریم و میکاپ و انواع و اقسام جراحی های بیرونی و داخلی ، و برگزاری پارتی های شبانه و دادن بخشی از هزینه تولید فیلم به تهیه کننده و دهها و صدها راه دیگر كه خود را ستاره و سوپر استار سينما ميدانند .
ستاره هاي بي فروغي كه توان روشن كردن لامپ اطاق خود را هم ندارند چه برسد به آسمان سينماي ايران . مجسمه هاي يخي و آدم كوكي هائي که از هنر بازیگری فقط راه رفتن و حرف زدن را بلدند ، نه احساسي نه ارائه شخصييتي و نه حتي توان تقليد كپيه برداري از بازيگران ، رده سوم و چهارم سينماي فارسي قبل از انقلاب را را دارند .
ظلم بزرگي ايست اگر به بازيهاي ماندگار ( بهمن مفيد ، مرتضي عقيلي ، ولي شيراندامي و بازيگران نقش مكمل در سينماي كشورمان چه قبل و چه بعد از انقلاب اشاره نكنيم و ستايشي از آنان در مقابل اين بي هنران نداشته باشيم .
اين ستاره هاي خاموش ، هر فیلم را بدتر از قبلی بازي كرده و بروی پرده ميبرند . و جالبتر اینکه بعضی از تهیه کننده های نان به نرخ روز خور ، با پرداخت دستمزدهای چند صد میلیونی به این آدم آهنی ها ، بر ادعای آنان مبنی بر بازیگر حرفه ای و سوپر استار بودن صحه میگذارند .
این در حالی ایست که هنرمندان خلاق ، پیشکسوت و حرفه ای که سالها برای این سینما و تئاتر زحمت کشیدند و خون دل خوردند در بيكاري يا كم كاري قرار دارند و عده اي ديگر با اولين بيماري به فراموشي سپرده ميشوند و در کنج تنهائی و بی کسی ، روزگار را با سختی طی میکنند و هیچکس هم سراغی از آنان نمیگیرد و در درد و غم و بي كسي چشم از دنيا ميبندند.
حال تنها سوالی که برای من همیشه هنرجو و سایر دوستانم که همانند اساتیدی که نامشان را در متن بالا آوردم ، سینمای ساده و بی آلایش هشت میلیمتری را تجربه کردیم پیش می آید ، که چرا امروز با توجه به این همه مراکز آموزشی و فرهنگی و علمی که در ارتباط با سینما وجود دارد و امکانات و تجهيزات فني بسیار وسیع و با کیفیتی که در دسترس همهگان خصوصا هنرجویان رشته سینما قرار دارد ، کمییت به جای کیفییت خودنمایی میکند؟؟؟ چرا بازدهی و بازتاب این همه بودجه و آموزش و امکانات ، فقط به موفقییت چند فیلم ختم میشود ؟ با نگاهی به تیتراژ آثار موفق ، میتوان امضای سازنده آن کار را ضامن موفقییت دانست و درصد بسیار اندکی را خروجی آن همه دفتر و ساختمان و همایش و آموزش تشکیل داده است .
همواره و در همه مقاطع چند استعداد با توانایی و پشتکار و علاقه خود به سینمای حرفه ای پا گذاشته و میگذارند که در پاره ای از اوقات حتی فیلم ساختن خود در شهرشان را ، از خانواده و جامعه هنری هم پنهان میکنند ، چون میدانند که همین بیکارالدوله ها بلافاصله هجمه های سنگین برای سنگ لای چرخ انداختن آن پروژه را آغاز میکنند و جوان علاقمند ما بیشتر از آن که بخواهد فکرش را برای کیفی شدن کارش متمرکز نگه دارد ، باید هر روز و هر لحظه در فكر خنثي ساختن ، کارشکنی ها و شیطنتهاي اين دسته از ویروسهای خطرناک هنر باشد و با آنان ، دست و پنجه نرم کند .
حرکتی که چند سالی ایست متاسفانه گریبانگیر فیلمسازان صاحب سبک و صاحب نام ما هم شده ، مانند استاد ( بهرام بیضایی ) که چند فیلم آخرش را در سکوت خبری و رسانه ای ساخت و رفت . رفت تا ویروسهای واگیر دار هنر با خیالي راحت و آسوده به کارشان برسند و استعداد ذاتی خود را كه تخریب و انهدام و انفجار هنر و هنرمند است به همگان نشان دهند .
نتيجه اينكه هنوز هم امکانات و سرمایه و ادا و ادعا نتوانست مقابل سینمای بی ادعا و شریف سوپر هشت یا همان هشت میلیمتری عرض اندام کند . پس با صراحت میتوان گفت آن سینما ، سینمای غیرت ، شرافت ، محبت ، شجاعت و شهامت بوده و هست.
(سعید روحی یکی از شاگردان سینمای هشت میلیمتری)